بسم الله

عجیب‌ترین اتفاق جهان، سلام.
مدتی بود که فکر می‌کردم مکعب روبیکِ زندگی‌ام بهم ریختگیِ مشوشی پیدا کرده و راه مرتب کردنش را هم نمی‌دانم. مدتی بود حتی فکر می‌کردم تصویرِ سایه‌ام روی زمین هم، مثل یک دیوار کج ساخته شده، من را خمیده نشان می‌دهد. مدتی بود اشتباه فکر می‌کردم. مدتی بود خیلی اشتباه فکر می‌کردم. حالا که معبر جدیدی پیش رویم می‌بینم و شرایطی را لمس می‌کنم که فکرش را هم نمی‌کردم می‌بینم خداوند فکرهای بهتری برایم تدارک دیده است و باید صبور باشم. مکعب روبیکِ زندگی‌ام بهم نریخته‌ است. تازه دارد سر جای خودش قرار می‌گیرد.
میوه‌ی غیرممنوعه‌ام، اینکه از کدام پنجره به درختِ داخل حیاطِ خانه‌مان نگاه کنی مهم است. اگر از طبقه‌ی دوم نگاه کنی یک‌جور می‌بینی و اگر از پنجره‌ی آشپزخانه که درست در فاصله‌ی پنج و نیم متریِ درخت ساخته شده است نگاه کنی، جورِ دیگر. اصلا شکل درخت برایت تغییر می‌کند. می‌توانی جزئیاتِ برگ‌های آن را هم ببینی. حتی تعداد شکوفه‌هایش را دقیق بشماری. خیلی دقیق.
راستی، به نظرت امسال چند میوه از آن می‌چینیم؟