۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

376 + 583

  • ف .ن
  • يكشنبه ۲۲ مرداد ۹۶
  • ۱۷:۲۰
  • ۰ نظر
بسم الله

کجا شیر مردان جنگ آورند
فروزنده ی لشکر و کشورند
کزیشان بود تخت شاهی به جای
وزیشان بود نام مردی به پای

چه گفت آن سخن گوی آزاده مرد
که آزاده را کاهلی بنده کرد

چه گفت آن سخن گوی با فر و هوش
چو خسرو شوی بندگی را بکوش
به یزدان هر آنکس که شد ناسپاس
به دلش اندر آید ز هر سو هراس


شاهنامه فردوسی| جمشید| بخش 1

376 + 582

  • ف .ن
  • يكشنبه ۲۲ مرداد ۹۶
  • ۱۶:۴۳
  • ۰ نظر
بسم الله

نبشتن به خسرو بیاموختند
دلش را به دانش برافروختند


شاهنامه فردوسی| طهمورث

376 + 579

  • ف .ن
  • شنبه ۲۱ مرداد ۹۶
  • ۱۸:۳۴
  • ۰ نظر
بسم الله

ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
کز آباد کردن جهان شاد کرد
جهانی به نیکی ازو یاد کرد

شاهنامه فردوسی| هوشنگ | بخش 2