بسم الله

 

من دعا کردن را شاید خوب بلد نباشم ولی هر چه حاجت گرفته‌ام از ناله و زاریِ هنگام دعا کردنم است. ناله‌هایم عمیق است. تهِ جانم را می‌خراشد و می‌آید بالا. بالا و بالاتر. به حلقم. به چشم‌هایم. شُرشُر. حالا هم حاجتی دارم ولی ناله‌ام ساکت شده است. جریان ندارد. راکد شده. مثل یک لخته‌ی خون. دوباره می‌خواهم زار بزنم. آیا در محیط خوابگاه می‌شود؟ آیا کنار آدم‌ها می‌شود؟ خلوتِ اسرارآمیزی می‌خواهم. من و شب و آسمان و ستاره‌ها.

 

قلبش.

قلبم.