۳۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخ» ثبت شده است

376 + 875

  • ف .ن
  • جمعه ۱۴ تیر ۹۸
  • ۰۱:۰۳
  • ۰ نظر
بسم الله

خیار را رنده کردم و با مقداری هندوانه مخلوط. کوبیدم. می‌خواستم مثلا هر دو را جوری له کنم که حرف نویسنده‌ی داخل سایت را زمین نگذاشته باشم. کوبیدم. در جایخیِ یخچال مهدیه گذاشتم و منتظر ماندم تا سفت شود. سفت شد. حالا نزدیک به بیست دقیقه است که به صورتم مالیده‌ام. ماسک درست کردم. به همین سادگی. این روزها تابستان است و تابستان گرما دارد و گرما پوستم را به سمت تپه‌های کوچکی سوق داده است که نامش را جوش گذاشته‌اند و نانش خونِ دلِ من است. خونِ دل می‌خورم وقتی صورتم پر از جوش می‌شود. چون گرمایش دستم را به سمت صورتم می‌برد و این بازی‌های بین دست و جوش، اعصاب برایم نمی‌گذارد. بد شدن پوست و زشتی و قشنگی‌اش بماند. خلاصه، ماسک را درست کردم و به صورتم زدم. هنوز نرفته‌ام پاکش کنم. فعلا آمده‌ام لپ‌تاپ را روشن کرده‌ام و ورد را باز، تا بنویسم. این یادداشت دیگر در فولدر 13 تیر نمی‌رود. چون ساعت از دوازده گذشته و حالا 14 تیر است. روزی که یک آدم‌قشنگ اسیر شد. و حالا ما اسیرِ قشنگ شدنیم. یادت ماندگار، حاج احمد متوسلیانِ محکم. برایمان دعا کن. حتی اگر شهیدی. حتی اگر اسیری.

وقت شستن صورتم شده. بروم از اسارت رژیم ماسک‌زده‌ی صهیونیستی بیرون بیایم. :)

 

00:56


376 + 847

  • ف .ن
  • چهارشنبه ۲۴ بهمن ۹۷
  • ۲۰:۴۳
  • ۰ نظر
بسم الله

من و مریم لقمه‌های شام را در دهان می‌گذاشتیم که خبر را خواندم. در کانال خبرگزاری فارس. انفجار. انتحاری. شهادت. خون. خون. خون. آری. در این وبلاگ کوچک و این صفحه‌ی ناچیز، ثبت می‌کنم که به تنِ این خاک، دوباره ترکشی اصابت کرد. جان‌هایی رفتند و جان‌هایی ماندند. و روسیاهی‌اش می‌ماند برای نفوذی‌ها. برای نفاقی که از تیغش خون می‌چکد. خونِ جوان. خونِ پیر. خونِ امنیت. خونِ دل. دو روز از جشن و خوشحالی ما برای چهل‌ سالگیِ انقلاب پدران و مادرانمان گذشت، اما مار، هنوز نیش دارد. و سخت نیش می‌زند. من و مریم، سفره را جمع کردیم و هر کدام به گوشه‌ی تختی خزیده‌ایم و فقط و فقط، آهنگ ترور حامد زمانی در فضای اتاق، صدا دارد. حتی قلبمان هم نمی‌زند.


|حمله‌ی انتحاری جیش العدل به اتوبوس پرسنل سپاه سیستان و بلوچستان| 24 بهمن ماه 1397

376 + 713

  • ف .ن
  • دوشنبه ۲۰ فروردين ۹۷
  • ۰۰:۵۸
  • ۰ نظر
بسم الله

فیلم های سیاسی.
و این دوازده حرف،
تمامِ من را زنده می کند.

در حال تماشای فیلم the post

376 + 682

  • ف .ن
  • سه شنبه ۱۱ مهر ۹۶
  • ۱۳:۲۶
بسم الله

عربستان سعودی دارد کاری می کند که همه ی آن هایی که برای تحقیر لفظ ملخ خوار را استفاده می کردند، به او ایمان بیاورند. و امان از بی بصیرتی ما مردم که به تلنگری بندیم برای لغزیدن. حالا موج جدیدی شروع می شود از کوبیدن قوانین آزادمنشانه ی سیستم عربستان بر سر نظام ایران. و سیستم عربستان روز به روز من را از خودش ناامیدتر و به سرانجام وعده داده شده ی خداوند، امیدوارتر می کند. وعده ی خدا حق است. و سیستم عربستان برگشت پذیر نیست. و حکومت عربستان، لایق امانت داری نیست. و عربستان، شکست خواهد خورد.
توکلت علی الله

376 + 668

  • ف .ن
  • جمعه ۷ مهر ۹۶
  • ۱۲:۴۷
  • ۰ نظر
بسم الله

سالهاست امام حسین علیه السلام را اشتباه به ما معرفی کردند. حسین ابن علی، در ده روز این همه داغ ندید. همه در یک روز بود. یک روز. یک روز. یک روز. داغ ترش کنم؟ در چند ساعت بود. در چند ساعت. در چند ساعت. آه از دلِ حسین. اما، این پایان قصه نیست. کسی آن طرف تر هنوز مانده که بیشتر بسوزد. آه از دل سیده زینب. آه عجیب ترین خواهر دنیا.

376 + 662

  • ف .ن
  • چهارشنبه ۵ مهر ۹۶
  • ۲۰:۱۲
  • ۰ نظر
بسم الله

در وقت عزای امام حسین علیه السلام، سکوت را برتر می دانم. سکوتی که گاهی سراغ من نیز می آید. با بُهت. با نمی دانم چه بگویمی در گلویم. در برابر این پرفروش ترین داستان خونین جهان، ساکت می مانم. با بُهت. با نمی دانم چه کنمی در گلویم.

376 + 655

  • ف .ن
  • پنجشنبه ۲۳ شهریور ۹۶
  • ۱۴:۰۹
  • ۰ نظر
بسم الله

عروسی مبارک،
ایشالا به پای هم پودر شین!


بخوانید. حتما کتاب تاریخ مستطاب آمریکا را بخوانید. و حتما ببینید. کاریکاتورهایی که در این کتاب است. بی نظیر است.

376 + 644

  • ف .ن
  • پنجشنبه ۱۶ شهریور ۹۶
  • ۱۵:۲۴
  • ۰ نظر
بسم الله

سوال مهمی که حین شستن ظرفها برایم پیش آمد این بود که:
آیا نماز مسلمان های ساکن قاره ی آمریکا، قبول می شود؟ یکی از ملاک های قبولی، غصبی نبودن جای نمازگزار است. خب، تمام قاره ی آمریکا که غصبی ست. خیلی غصبی ست. نه، خیلی غصبی نه. با مطالبی که از کتاب تاریخ مستطاب آمریکا خواندم، به نظرم باید بگویم؛ زمین آمریکا، خیلی خیلی خیلی غصبی ست.

376 + 638

  • ف .ن
  • سه شنبه ۱۴ شهریور ۹۶
  • ۲۰:۵۶
  • ۰ نظر
بسم الله

آگهی درگذشت او که در روزنامه اطلاعات چاپ شد، بدین شرح بود:
《جهانگیر تفضلی هم رفت.
به مناسبت درگذشت او مراسمی برگزار نخواهد شد.
خاندان تفضلی...》

نیمه پنهان
سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست
جلد اول
بخش جهانگیر تفضلی
صفحه ی 99

376 + 636

  • ف .ن
  • سه شنبه ۱۴ شهریور ۹۶
  • ۱۴:۲۹
  • ۰ نظر
بسم الله

من کتاب هایی را که می خوانم در بخش کتابخانه ی وبلاگ می نویسم. توضیح نمی دهم. خلاصه نمی گذارم. حتی هر بار که کتاب جدیدی اضافه می کنم نمی نویسم به روز رسانی شده. بعضی کتاب ها را شاید در وبلاگ فیش برداری کنم. آن هم فقط بخاطر اینکه مرور تاریخ است و از تاریخ باید نکته ها برداشت. اما می خواهم در این پست یک کتاب را ویژه معرفی کنم. تاریخ مستطاب آمریکا. یک کتاب تاریخی است؟ بله حتما. خود نوشته است؟ خیر، منابعش از ما نیست. یا به قول نویسنده اش نگاهش، ربطی به نگاه ایرانی ها از آمریکا ندارد. نگاه خودشان است و منابع هم از خودشان. نثر و سبکش جدی و حوصله سر بر است؟ خیر، اصلا. به طنز است. با کاریکاتور. با حرفهایی خنده دار و تصاویری خنده دارتر. در 15 دقیقه واقعا می توانید 50 صفحه اش را بخوانید. اما قول نمی دهم حین خواندنش مغزتان سوت نکشد. در تنهایی بخوانید تا سوتش خانواده تان را بیدار نکند در این عصر گرم شهریور.

تاریخ مستطاب آمریکا
دکتر محمدصادق کوشکی
کاریکاتوریست: مازیار بیژنی