- ف .ن
- جمعه ۲۶ مهر ۹۸
- ۱۴:۵۳
- ۰ نظر
بسم الله
از دو هفتهی پیش ورزش منظمم را شروع کردهام. سه روز در هفته. روزهای فرد. بارها با بچههای اتاق حرفِ این شد که اولویتها اشتیاقها را میسازند. اگر اولویتت ورزش باشد برای آن مشتاقتری تا تفریح بیرون یا هر کار دیگری. اولویتم این روزها شده ورزش، باشگاه، باشگاه، ورزش. البته این نباید اولویتِ اول من باشد چون کاری مهمتر از این در سرم وول میخورد ولی فعلا همین عامل متحرکِ جدیدِ سالِ 1398 من، در صدر فهرستِ کارهایم جا خوش کرده است. این روزهای تحصیلیِ سال نود و هشت، شنبه تا چهارشنبه به دانشگاه میروم به جز دوشنبهها که خالی از درس ماند. با درسهایی مثل اصول روابط و سازمانهای بین الملل، مصاحبه، زبان تخصصی، ارتباطات سیاسی، روش تحقیق، نظریههای ارتباطات جمعی، گرافیک و صفحهآرایی در مطبوعات، اقتصاد ایران که دو ترم قبل برایش حرکتی زدیم و برگهی سفید تحویل دادم و 4 ناقابلی در کارنامهام آمد، و درسی که سرِ بزنگاه برداشتم و حالا پشیمانم! تاریخ تحلیلی صدرِ اسلام. این درس حسابی حالم را بد میکند. برایش باید 6 صبح شنبه بیدار شوم! 6 صبح شنبه! مای گاد. و دیگر هیچ.
از دو هفتهی پیش که ورزش منظمم را شروع کردم، حالم که ناخوب میشود و دلم خالی شدن میخواهد پناه میبرم به باشگاهِ خوابگاه. پناه بردنی زیبا. این روزها فهرستِ کارهایی که باید تجربهشان کنم زیاد و زیادتر میشود. پربارتر. و من خوشحالتر میشوم. خدایِ جان را شکر.
|لبخند