- ف .ن
- يكشنبه ۱۷ شهریور ۹۸
- ۱۷:۴۹
- ۰ نظر
بسم الله
صدای عصبانیِ ناله مانندِ Enter را میشنیدم. حتی دیدم ناخنِ انگشت دستم دست روی صورتش گذاشت تا وقتِ فرو رفتن در گوشتِ دستم آنقدرها هم متحمل درد نشود. ولی خب چه میشود کرد؟ امروز صبح انتخاب واحد داشتم. انتخاب واحدهای اجباری. نیم ساعت تق تق کردم. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق. تق تق.
این فقط یک دقیقهاش بود که دیدید. بهخیر گذشت اما من میدانم و ریشههایم، عجیبترین اتفاقهای جهانم، که حواسم باشد اینقدر زود پیرِ این جریانها نشوند. سیستمِ آموزشیِ دانش کورکن. تصور کنید داسی در دستش دارد و هی فرو میکند در چشمهایتان. در قلبتان. در بازویِ چپتان. در سه سانت زیر معدهتان. در حلزونیِ گوشتان.
تق تق تق تق. تأییدیهی روند فرسایشیِ تحصیلیتان را چاپ بگیرید. با تشکر.