- ف .ن
- يكشنبه ۲۰ آبان ۹۷
- ۱۸:۱۵
- ۰ نظر
بسم الله
راه میروم. حواسم پرت است.
مینشینم. حواسم پرت است.
میخندم. حواسم پرت است.
یقهی سکوتم را بالا میکشم و روی دهانم میآورم. حواسم پرت است.
قاشق را برمیدارم تا اولین لقمهی غذای سلف را در دهانم بگذارم. حواسم پرت است.
پالتویم را میپوشم و چادرم را سر میکنم تا به دانشگاه بروم. حواسم پرت است.
از دانشگاه برمیگردم. حواسم پرت است.
هندزفری در گوشم میگذارم و شادترین آهنگِ لیستم را پخش میکنم. حواسم پرت است.
غمگینترین آهنگ. حواسم پرت است.
بیکلام. حواسم پرت است.
صدایم میزنند. حواسم پرت است.
صدایشان میزنم. حواسم پرت است.
میخوابم. حواسم پرت است.
بیدار میشوم. حواسم پرت است.
حواسم را «جایی» پرت کردهام، تا در خالصانهترین لحظههای زندگیام، لبخند بزنم.