۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب اسلامی ایران» ثبت شده است

376 + 595

  • ف .ن
  • سه شنبه ۲۴ مرداد ۹۶
  • ۱۶:۲۸
  • ۰ نظر
بسم الله

قطعه ۲۶
خط سرخ خدمت
وطن امروز ۲۳ مرداد ۱۳۹۶
ح‌سین ق‌دیانی: «پیمودن راه شهدا» به چیست؟! به اینکه ذیل عکس «شهید محسن حججی» نوشته‌ای برآمده از دل بنویسیم و خلاص؟! به اینکه معتقد باشیم امنیت این سالیان ایران عزیز، مدیون رزمندگان مدافع حریم امن و امان کشور است و خلاص؟! به اینکه تصاویر مجاهدان جبهه برون‌مرزی را مدام در فضای مجازی لایک کنیم و خلاص؟! به اینکه زیر عکس جگرگوشه شهید پاسدار امنیت «الهی فدای تنهایی این روزهایت» بنویسیم و خلاص؟! به اینکه بعد از شنیدن ماجرای شهادت شیربچه‌های سپاه قدس، نم اشکی بریزیم و خون‌ دلی بخوریم و خلاص؟! به اینکه در جواب فلان تیله‌باز، برگردیم بگوییم «اگر همین شهدای مدافع حرم نبودند، ناظر بر چشم طمع داعش به خاک وطن، ما هم وضعی مثل اغلب کشورهای منطقه داشتیم» و خلاص؟! به اینکه رفع شبهه کنیم که «اگر امثال محسن حججی‌ها نبودند، ما باید به‌جای جنگیدن در تدمر و سامرا و حلب و خان‌طومان، در ایلام و کرمانشاه و همین تهران، با تکفیری‌ها می‌جنگیدیم» و خلاص؟! به اینکه بعد از مشاهده واکنش انقلابی خانواده شهدای مدافع حرم، تأییدی به نشانه تشکر بفرستیم و خلاص؟! به اینکه از خدا برای همسر و فرزندان شهید مظلوم مدافع حرم «محمد بلباسی» اجر و صبر بخواهیم و خلاص؟! به اینکه در توصیف نگاه نافذ و سر نترس شهید «محسن حججی» جملاتی گیرم ادبی بیافرینیم وخلاص؟! به اینکه هشتگ «انتقام سخت» بسازیم و خلاص؟! به اینکه حاج‌قاسم و دلاورمردان بی‌ادعا را در کارهای ریز و درشت فرهنگی، تنها نگذاریم و خلاص؟! قدر مسلم، همه این اعلام وفاداری‌ها و همه این تجدید بیعت‌ها، اگر از سر «اخلاص» باشد، هم اعمالی ثواب است و هم افعالی صواب؛ که الحمدلله جز عده‌ای قلیل، عمل و فعل آحاد ملت، بر مدار همین قدردانی‌ها بوده لیکن به جد بر این باورم «پیمودن راه شهدا» تنها به این چیزها نیست! این چیزها، عمدتا در قیاس با وقاحت روزنامه زنجیره‌ای که رنگ لوگوی خود را با پرچم قاتلین محسن حججی ست می‌کند و فردای شهادت سردار سپاه قدس، تیتر می‌زند «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد» خود را ثواب‌تر و صواب‌تر نشان می‌دهند ولی «راه شهدا را پیمودن» گزاره‌هایی اساسی‌تر و مابه‌ازاهایی اصل‌کاری‌تر می‌طلبد! ور نروم با قلم! مخلص کلام اینکه «پیمودن راه شهدا» محقق نمی‌شود الا آنکه من نویسنده و شمای خواننده، به هر کاری مشغول هستیم، آن کار را به احسن وجه انجام دهیم! لذا وزیر محترم امور خارجه بسی بیش از انتشار یک پست اینستاگرامی خوب، با اتخاذ یک دیپلماسی قوی، رهرو راه شهدا می‌شود! بلاشک دست فرمان «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» یا «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» که تنها و تنها به جری‌تر کردن دشمن در زیاده‌خواهی‌ها منتهی می‌شود و آخر و عاقبت مذاکرات را به همه جا می‌رساند الا به هدف اول و آخر آن یعنی «لغو تحریم‌ها» کیلومترها با راه شهدا فاصله دارد! سوزنی به خودم بزنم! من روزنامه‌نگار اگر در کارم اهل سستی و تنبلی باشم و مطالب را بی‌آنکه مزه‌مزه کنم بنویسم و نه به صریح‌نویسی توجه داشته باشم، نه به صحیح‌نویسی، هزاری هم از شهدای مدافع حرم بنویسم، باز از آنجا که کار خود را درست انجام نداده‌ام، نمی‌توانم مدعی «پیمودن راه شهدا» ‌باشم! از ویراستار و صفحه‌آرا و دبیرگروه و سردبیر که جملگی مجاوران شغلی راقم این سطور هستند تا تو خواننده عزیز که دانشجویی، که دانش‌آموزی، که کارگری، که کارمندی، که خانه‌داری، ‌که جز خانه‌داری، کار دیگری هم داری، که وزیری، که وکیلی، که رئیس‌جمهوری، که رئیس مجلسی، که رئیس سازمان انرژی اتمی هستی، که فوتبالیستی هستی که برایت خروار خروار از همان پول بیت‌المالی هزینه شده که می‌شد آن را خرج ساخت ورزشگاه‌هایی جز ورزشگاه‌های ساخته‌شده کرد، که امام جماعت مسجدی، که پزشکی، که استادی، که هنرمندی، که سرمایه‌داری؛ همه و همه باید کارمان را به بهترین نحو و در نهایت وجدان کاری انجام دهیم و الا بلوف محض است که ناظر بر ۴ تا جمله، مدعی شویم راه شهدا را پیموده‌ایم! قطع به یقین، سر «محسن حججی» از بدن خود جدا نشد که من روزنامه‌نگار، از کار خود بزنم! شاید شما هم در وصف شهید سربلند این روزها، شنیده باشید که این شهید حتی لباس رزم خود را هم با پول خودش خرید و از لباس سپاه قدس استفاده نکرد! چرا؟! توضیح را از زبان خود «محسن حججی» بشنوید: «شاید برای رزمنده‌ای، لباس کم بیاید؛ لذا من که می‌توانم،‌ خودم جامه جهادم را می‌خرم!» حال فرض کنید نماینده مجلسی که اندک اهتمامی به مبارزه با فساد و تبعیض ندارد و حتی بر فیش نجومی مدیران دردانه، ماله‌های توجیه می‌کشد، چپ برود، راست بیاید، بگوید: محسن حججی؛ آیا در مقام عمل هم، می‌تواند مدعی باشد که رهرو راه شهید سرجدای وطن است؟! البته بله!
اگر حد ما این قدر نازل است که ضمن قیاس مواضع خود با مواضع بعضی تیله‌بازها، قیافه حق به جانب بگیریم و با این حق‌روی‌های لفظی، رهروی راه سرخ شهدا را تمام شده بپنداریم، هبذا! جا دارد خوش‌خوشان‌مان شود لیکن حد خود را اگر بالا فرض کنیم، آن‌وقت حتی برای یک نگاه خود هم «محاسبه» کنار می‌گذاریم! بگذار سخن به وضوح بیشتر بگویم؛ «چشم» همان نعمتی است که خداوند منان، هم به «محسن حججی» اعطا کرده، هم به شماری از مجلس‌نشینان، اما «تصویر غیرت» کجا و «سلفی حقارت» کجا؟! من، این مهم را که «شهید محسن حججی» از بچه‌های پای کار اردوهای جهادی بود، استعاره‌ای بس مهم می‌دانم از اینکه چند باره تکرار کنم «رهروی راه شهدا» به خدمت بیشتر است و کار جهادی‌تر! و به اینکه از رئیس‌جمهوری تا جمهوری که من و شما باشیم، کارمان را درست انجام دهیم! چه نام نهادند «رهبر انقلاب» بر پیشانی امسال؟! آیا جز «اقتصاد مقاومتی؛ تولید و اشتغال»؟! گمانم اگر دولت و مجلس در این باره کم‌‌کاری کنند، هیچ فایده‌ای نداشته باشد اظهارات‌شان در باب قدردانی از شهدا! که شهید نشسته بر کرانه ازلی و ابدی وجود که هم «زنده» است و هم «عند ربهم یرزقون» چه احتیاج دارد به دل‌نوشت حقیر محقری چون نگارنده این خطوط! نیک اگر بنگریم، قصه این است؛ ما با سخن گفتن از شهدا، اعتبار و آبرو برای خود کسب می‌کنیم، نه وجهه برای اصحاب آسمان! «محسن حججی» همان شهید والامقامی است که قبل از «جهاد» ابتدا در «اردوهای جهادی» جنم خود را نشان داد! هیهات! خدا بی‌خود «شهد شیرین شهادت» را به احدی نمی‌چشاند! که برای «جؤن» شدن و «خادم‌المهدی» شدن، اول باید آستین خدمت را بالا زد! اگر «محسن حججی» کار خود را و آن هم تا لحظه آخر، آنقدر درست انجام داد که مایه مباهات و فخر هر ایرانی آزاده‌ای شد، بر من و شما فرض است که به هر کاری مشغولیم، کارمان را درست انجام دهیم! سئوالی و عرضم تمام! هیچ آیا کارمان را درست انجام می‌دهیم؟! جوابی و عرضم تمام‌تر! اگر نه، بی‌خود خود را رهرو راه شهدایی فرض نکنیم که حتی در آستانه سرباختن پیش محبوب، باز هم کار خود را درست و دقیق و تمام و کمال انجام دادند و آن تمثال غرور‌آفرین را آفریدند!


@ghete26

376 + 591

  • ف .ن
  • سه شنبه ۲۴ مرداد ۹۶
  • ۱۲:۴۰
  • ۰ نظر
بسم الله

حجت الاسلام احمد سالک خاطره جالبی در این مورد دارد:
  • وقتی بنی صدر به دزفول رفته بود همه فرماندهان را خواسته بود و خب شهید کلاهدوز هم از طرف سپاه رفته بود. در آن هنگام کردستان توسط کومله و دموکرات از دست ما رفته بود. آنجا بنی صدر پیشنهاد می کند که شما مرز کردستان را در کرمانشاه بگذار و آنجا را تمام شده فرض کن. مرحوم شهید کلاهدوز ناراحت می شود و با گریه فریاد می زند که آقای بنی صدر و آقایان ارتشی مگر این که از روی جنازه ما سپاهی ها رد شوید و الا ما یک وجب از خاک کشورمان را از دست نخواهیم داد. شهید کلاهدوز آن جلسه را با گریه ترک کرده بود و بلافاصله به من در اصفهان زنگ زد و گفت ما پیشمرگ می خواهیم، گفتم مگر چه شده؟ که او در پاسخ گفت: باید سنندج را نجات دهیم. خب من مسئول سپاه غرب اصفهان که افرادی بودیم همچون آقا رحیم صفوی، صیاد شیرازی، شهید بابایی، سرهنگ ریاحی و امیر هاشمی در آن حضور داشتند. من همان جا یک مصاحبه رادیو تلویزیونی کردم و مردم غوغا کردند. من به شهید کلاهدوز اعلام کردم که هواپیما را فردا بفرست نیروها آماده هستند. آقای صیاد، رحیم صفوی به عنوان پشتیبانی با نیروها اعزام شدند، ما از فردوگاه سنندج تا مقابل بیمارستان توحید و هلال احمر در هر 20 متر یک شهید دادیم. روبه روی قبر شهید شمس آبادی در اصفهان یک قطعه ای از شهدا است که آن ها همین بچه ها هستند. ما از همین رو سنندج را نجات دادیم.

رازهای دهه شصت| صفحه ی 172-173

376 + 590

  • ف .ن
  • سه شنبه ۲۴ مرداد ۹۶
  • ۱۲:۳۰
  • ۰ نظر
بسم الله

حمایت بازرگان از بنی صدر تا آخرین هفته های ریاست جمهوری وی، یعنی زمانی که تخلف های بنی صدر احراز شده بود، ادامه داشت. روزنامه میزان، ارگان نهضت آزادی در روز سوم خرداد 1360 از قول مهدی بازرگان چنین نوشت:
  • رئیس جمهور استعفا بدهد و برود؟ چرا برود؟ ده میلیون و نیم از مردم این مملکت که صاحبخانه اصلی هستند، به او رأی داده اند و ایشان آن آراء را امانت و مأموریتی از جانب ملت می داند. می گوید قسم خورده ام از قانون اساسی، حاکمیت و از حقوق ملت حراست نمایم.

عملکرد بازرگان در این مقطع در حدی از پشتیبانی از عوامل فتنه و در رأس آن ها بنی صدر قرار داشت که امام در ششم خرداد ماه با این شدت لحن، به وی پاسخ دادند:
  • شما به بن بست رسیدید. اشتباه می کنید. مملکت اسلام که به بن بست نمی رسد...دست بردارید از این فضولی ها. برای خدا کار کنید. برای خدا آرامش بگیرید. برای خدا دعوت به آرامش بکنید.

رازهای دهه شصت| 176-177

376 + 585

  • ف .ن
  • يكشنبه ۲۲ مرداد ۹۶
  • ۱۸:۱۴
  • ۰ نظر
بسم الله

کشف کودتا حاصل پشیمانی یکی از عوامل آن و اطلاع رسانی شبانه وی به آیت الله خامنه ای و به دنبال آن پی گیری موضوع از سوی اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروهای حزب اللهی ارتش، کمیته انقلاب اسلامی و دادستانی انقلاب ارتش بود، اما بنی صدر در آن زمان پیروزمندانه از کشف این کودتا سخن به میان آورد تا افتخار آن را به نام خود ثبت کند،...

رازهای دهه شصت| صفحه ی 167

فضاسازی علیه اسلام گرایان، اتحاد نانوشته ای را بین بنی صدر و گروه های چپ گرا و راست گرا ایجاد کرده بود. چگونه می توان پذیرفت کسی که فرماندهی جنگ خونین و نابرابری را با یک دشمن تا دندان مسلح بر عهده دارد، یک ماه پس از سقوط بخش اعظم شهر استراتژیک خرمشهر، با تبلیغات دروغین گروه های افراطی درباره وجود شکنجه در زندان های جمهوری اسلامی همراه شود، آن هم تنها به این سبب که در رأس دستگاه قضایی افرادی مثل شهید بهشتی، شهید قدوسی و ...قرار داشتند؟

رازهای دهه شصت| صفحه ی 169

376 + 584

  • ف .ن
  • يكشنبه ۲۲ مرداد ۹۶
  • ۱۷:۵۲
  • ۰ نظر
بسم الله

اما مرزبندی اصلی در صحنه ی سیاسی آن روز کشور، در صف آرایی دو جبهه حامیان اجرای احکام اسلامی و ملاک های مدیریتی اسلامی، در برابر جریان قائل به عدم کفایت احکام اسلام در اداره کشور خودنمایی می کرد.

رازهای دهه شصت| صفحه ی 166

376 + 581

  • ف .ن
  • يكشنبه ۲۲ مرداد ۹۶
  • ۱۶:۲۰
  • ۰ نظر
بسم الله

بدین ترتیب، میدان داری اساتید دارای تعلق فکری به حوزه های راست گرایانه و چپ گرایانه غربی ادامه داشت و فرهنگ اسلامی در محافل دانشگاهی همچنان مهجور بود.


رازهای دهه شصت| صفحه ی 147

376 + 580

  • ف .ن
  • يكشنبه ۲۲ مرداد ۹۶
  • ۱۶:۱۵
  • ۰ نظر
بسم الله

امام خمینی رحمت الله علیه در پیام نوروزی سال 1359 تأکید فرمودند:
  • باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاه های سراسر ایران به وجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق یا غرب اند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدوین علوم عالی اسلامی...تمام عقب ماندگی های ما به خاطر عدم شناخت صحیح اکثر روشنفکران دانشگاهی از جامعه اسلامی است و متأسفانه هم اکنون هم هست. اکثر ضربات مهلکی که به این اجتماع خورده است از دست اکثر همین روشنفکران دانشگاه رفته ای است که همیشه خود را بزرگ می دیدند و می بینند و تنها حرف هایی می زدند و می زنند که دوست به اصطلاح روشنفکر دیگرش بفهمد و اگر مردم هیچ نفهمند، نفهمند. زیرا دیگر چیزی که مطرح نیست مردم اند و تمام چیزی که مطرح است خود اوست. بدآموزی های دانشگاهی زمان شاه روشنفکر دانشگاهی را طوری بار می آورد که اصولا ارزشی برای خلق مستضعف قائل نبوده و متأسفانه هم اکنون هم نیست.

رازهای دهه شصت| صفحه ی 148

انگار این پیام نوروزی امام خمینی در سال 1396 است.

376 + 578

  • ف .ن
  • شنبه ۲۱ مرداد ۹۶
  • ۱۸:۲۳
  • ۰ نظر
بسم الله

حزب جمهوری اسلامی در اولین اعلام موضع خود گفتند:
دولت موقت به جای آنکه به استقلال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی برسد روز به روز در جهت عکس پیش می رود. آمریکا در تمام مکان ها نفوذ می کند. حتی هیئت دولت در الجزایر با برژینسکی ملاقات می کند. توجه داشته باشید که امام موضع بسیار ضدآمریکایی دارد.

رازهای دهه شصت| صفحه ی 128

376 + 577

  • ف .ن
  • شنبه ۲۱ مرداد ۹۶
  • ۱۸:۱۹
  • ۰ نظر
بسم الله

در کنار نهضت آزادی نقش افرادی مثل ابوالحسن بنی صدر در آن روزها قابل توجه است. بنی صدر در اولین روزهای پس از تسخیر لانه جاسوسی در حالی که به طور غیررسمی تبلیغات برای انتخابات ریاست جمهوری را آغاز کرده بود، با این اقدام همراهی می کرد. او در اولین موضع گیری در 15 آبان 1358، این حادثه را "عمل اعتراضی تمامی ملت" خواند، اما به محض رئیس جمهور شدن با استفاده از فضای ناشی از پیروزی در انتخابات و در حالی که حضرت امام دوران نقاهت پس از بستری شدن در بیمارستان را به دلیل عارضه ی قلبی می گذراندند، لحن شدیدی را بر ضد دانشجویان پیرو خط امام اتخاذ کرد. بنی صدر 10 روز پس از انتخابات گفت:
دانشجویان، خودکامه عمل می کنند و حکومت در حکومت به وجود آورده اند.

رازهای دهه شصت| صفحه 123

376 + 576

  • ف .ن
  • شنبه ۲۱ مرداد ۹۶
  • ۱۸:۱۰
  • ۰ نظر
بسم الله

مهدی التاجر (بازرگان بحرینی) در این دیدار با اشاره به ملاقات های خود با شیخ زاید(حاکم امارات) و فهد(ولیعهد وقت عربستان) بر لزوم حمایت حاکمان عرب از ضدانقلاب تاکید کرده و هشدار داده بود:
عدم بازگشت سلطنت به ایران، افول حکام خلیج فارس را نزدیک تر خواهد کرد.

1. رازهای دهه شصت | صفحه 113