- ف .ن
- جمعه ۱ آذر ۹۸
- ۰۰:۳۳
- ۰ نظر
بسم الله
امشب که داشتم جزوهی جلسهی چهارم درس نظریههای ارتباطات جمعی را در دفترچهی نارنجیام مینوشتم حس بدی داشتم. میدانستم این جلسه را قبلا پاکنویس کردهام ولی یادم نمیآمد برگهاش کجاست. کمدم را گشتم. نبود! هر خطی که مینوشتم به خودم میگفتم چه حس بدی! من این را قبلا نوشتهام. گم کردهام. چه حس بدی!
گم کردن. حتما برگهی جلسه چهارم درس نظریهها هم حس بدی داشت. گم شدن. همین.