بسم الله

 

سرم شلوغ است و هی عینکم را روی بینی‌ام مرتب می‌کنم. کتاب زبان باز است. شیرینی و شربت به مناسبت میلاد پیامبر (ص) و امام صادق (ع) پخش کرده‌اند و من لیوانِ خالیِ شربت را کنار لپ‌تاپ می‌بینم. گرسنه‌ام است. دلم می‌خواهد فردا بروم ببینمش و برایش کتاب بخوانم. روی گوشی‌ام مداوم پیام می‌آید. فایلم ارسال نمی‌شود...فایلم ارسال نمی‌شود....کار آن‌ها را راه می‌اندازم. کارم راه بیفتد. خدایا، کارم!