- ف .ن
- سه شنبه ۱ مرداد ۹۸
- ۲۲:۲۶
- ۰ نظر
بسم الله
The Truman show
1998
من صحنهای از یک فیلم کمدی با بازیِ جیم کری در ذهنم بود و فکر میکردم این فیلم، همان فیلم است. شروع شد. میگفتم احتمالا اتفاق ویژهای میافتد و او واردِ ماجرایی طنزآمیز میشود. دقایق میگذشتند. و من با حالت پوکرفیس به دیدنِ فیلم ادامه دادم چون هر چه منتظر بودم فیلم کمدی شود و همان سکانسهایی را که قبلا دیدم، ببینم بیفایده بود. فیلم به یک سومِ پایانیِ خودش رسید. فهمیدم. بالاخره فهمیدم که من هم مثل ترومن در اشتباه بزرگی بودم. اما در حقیقت، او اشتباهی نکرده بود. فقط نمیدانست. اگر از آن درِ خروجی عبور نمیکرد، اشتباه بود.
شاید برای منی که از اولِ فیلم منتظر دیدن یک ژانر دیگری بودم، این فیلم کمی کِش دار بود. فاقدِ سرعتِ کافی برای ارائهی داستانِ اصلی. اما ماجرا همینجاست. اینکه این فیلم روایتِ زندگیِ روزمره بود نه یک برههی حساسِ هیجانانگیز. اگر دوربینی زندگی تک تکِ ما را نشان دهد، بیشک همینقدر کِش دار و حوصلهسربر میشود.
از درِ خروجیِ حساسی که بالاخره سروکلهاش در زندگیمان پیدا میشود، باید عبور کرد. عبور، از این معبرِ هیجانانگیز. لبخند.